شب تاب

شبپره های مخفی ذهن,بالهای استواردر می آورند و در آسمان غروب پر می کشند و میروند

زندگی

 

کاش همه می دانستند زندگی شادی نیست شاد کردن است

زندگی قهقهه نیست لبخند است

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:زندگی,لبخند,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

!

 

عکست را در تمام بیلبورد هاى شهر نصب کرده اند
تابلوهای راهنمایی
همه و همه
مسیر خانه ی تو را نشان می دهند
من دیوانه شده ام ؟
یا شهردار عاشق تو . . . ؟

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

منتظــــــرم

 
 
منتظــــــرم

کســـــی بیــــاید , بگــــوید :

سُـــــــک سُــــــک
...
مــــــن پیــــــدا کــــــردم

گمشـــده ام را

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

دوستــــ...م داره ... دوستـــــم نداره ...؟

 

گـل ها را یکی یکی پــر پــر میکنـــم

قلبــــــم دارد از حرکت می ایستد

دوستــــ...م داره ... دوستـــــم نداره ...؟

دوستــــم داره ... دوستـــــم نداره ...؟

دوستــــم داره ... دوستـــــم نداره ...؟

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:دوستــــ,,,م داره ,,, دوستـــــم نداره ,,,؟,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

بغض

 

پشت این بغض ،‌ بیدی نشسته ، که خیال میکرد با این بادها نمیلرزه ...!

 

 

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:جمله کوتاه,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جمله کوتاه

 

همانند پلی بودم برای عبورت ، به فکر تخریب من نباش ،

رسیدی دست تکان بده ، من خود فرو میریزم

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:جمله کوتاه,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

:(

 

او که می رود نمی فهمد...اما او که بدرقه می کند می داند...کاسه آب معجزه نمی کند

 



نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:جمله کوتاه,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

همیشه

 

همــیشه یادتون باشه از اومدن یکی توی زندگیتون.... ذوق مــرگ نـــشین

تا وقتـــی که تنــهاتون گذاشــت و رفـــت دق مـــرگ نـــشین..!

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:متن کوتاه,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

هنوز

 

هنوزم منو به اسم تو قسم ميدن......

ميبيني؟ تنها من نيستم که رفتنت رو باور ندارم !!!

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

(دکترشریعتی)

 

خدایا کسی را که قسمت دیگریست سر راهمان قرار نده تاشبهای دلتنگیش برای ما باشد

و روزهای خوشیش برای دیگری.

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:(دکترشریعتی),متن کوتاه,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

نگرانی

 

یه وقتــــــایی هم هست که جواب همه نگرانیـــات میشــه یه جمله که

میزنن تو صورتــــت......."بهم گیر نـــــــده"........

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

حکایت من

 

 
من ؛ حکایت کسی است که عاشق دریا بود ، اما قایق نداشت ...

دلباختۀ سفر بود ؛ همسفر نداشت ...

حکایت کسی است که زجر کشید ، اما ضجه نزد ... زخم داشت و ننالید...
... ... گریه کرد ؛ اما اشک نریخت ...

حکایت من ؛ حکایت چوپان بی گله وساربان بی شترست !

حکایت کسی که پر از فریاد بود ، اما سکوت کرد ؛ تا ...

همه ی صداها را بشنود ..!!!

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

میترسم از فردا

 

آن قدر که از دیروز میترسم
هراس از فردا ندارم
فردا شاید بیایی ...
اما ...
دیروز رفتی ...

 

 

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شاید..!

 

شاید ریاضی بلند نیستم .... که تورو هم آدم حساب نمی کنم ... !!!

 

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:شاید,ریاضی,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

شبیه عروسک شدم

 

شـبیه عـروسـکام شـده ام
لبـخند مـیزنـم، بـی آنـکه معـنایـش را بـدانـم...
شـایـد محـکومـم به خـندیـدن هـای بـی انـتها....
وقـتی تـو تـمام حـواسـت بـه دیـگریـست....
شـایـد عـروسـکهای دیـگر...
... ... ... بـرایـت میـرقصـند...
گـاهـی آواز میـخوانـند...
شـایـد...
شـایـد... شـایـد خیــلی عـروسـک تــرنـد...

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

!

 

آب در هاون کوبیدن است ...

اینکه من شعر بنویسم و تو فال قهوه بگیری .

وقتی
... ...
آخر همه ی شعرهای من ...

تــو می آیی ؛

و تــهِ همه ی فنجان های تو ...

من میـــروم .

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

جریمه

 

باشد قبول... هرکی در بازی عشق جر زد... برای همیشه جریمه شود

به ایستادن ِ یک پایی ،‌کنار ِدیوار ِ خاطرات ...!

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:جریمه,متن کوتاه, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

مولانا

 

دلا نزد کسی بنشین که او از دل خبر دارد
به زیر آن درختی رو که آن گل‌های تر دارد
در این بازار عطاران مرو هر سو چو بیکاران
به دکان ِ کسی بنشین که در دکان شکر دارد
ترازو گر نداری تو را زو ره زند هر کس
یکی قلبی بیاراید تو پنداری که زر دارد
تو را بر در نشاند او به طراری که می‌آید
تو منشین منتظر بر در که این خانه دو در دارد
به هر دیگی که می‌جوشد میاور کاسه و منشین
که هر دیگی که می‌جوشد در آن چیز دگر دارد
 
 
 
 
 
 
 
نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:مولانا,این خانه دو در دارد,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

حق با کشیش ها بود گالیله !

 

زمین گرد نیست


هر که میرود دیگر باز نمی گردد!!!!!

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:جمله کوتاه,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

این روزها تلخ ترم!

 

از قهوه ای...


که تو را


قسمت فال من نکرد...!

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:جمله کوتاه,قهوه,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

 

یادت هست مادر؟

اسم قاشق را گذاشتی قطار، هواپیما، کشتی؛ تا یک لقمه

بیشتر بخورم یادت هست؟
... ...
شدی خلبان، ملوان، لوکوموتیوران

میگفتی بخور تا بزرگ بشی

آقا شیره بشی... خانوم طلا بشی

و من عادت کردم که هر چیزی را بدون اینکه دوست داشته

باشم قورت بدهم حتی بغض های نترکیده ام را...

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

خیالی نیست !


بشکن !


بسوزان!


خرده و خاکسترم


باز از تو می نویسند ...

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:جمله کوتاه,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

قیصر امین پور

 

می خواهمت چنانکه شب خسته خواب را

می جویمت چنانکه لب تشنه آب را

محو توام چنانکه ستاره به چشم صبح

یا شبنم سپیده دمان آفتاب را

بی تابم آنچنانکه درختان برای باد

با کودکان خفته به گهواره تاب را

بایسته ای چنانکه تپیدن برای دل

یا آنچنانکه بال پریدن عقاب را

حتی اگر نباشی، می آفرینمت

چونانکه التهاب بیابان سراب را

ای خواهشی که خواستنی تر ز پاسخی 

با چون تو پرسشی چه نیازی جواب را

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:قیصر امین پور,شعر,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

به نام عشق

 

من را به غیر عشق به نامی صدا نکن

غم را دوباره وارد این ماجرا نکن

 

بیهوده پشت پا به غزلهای من نزن

با خاطرات خوب من اینگونه تا نکن

 

موهات را ببند دلم را تکان نده

در من دوباره فتنه و بلوا به پا نکن

 

من در کنار توست اگر چشم وا کنی

خود را اسیر پیچ و خم جاده ها نکن

 

بگذار شهر سرخوش زیبائیت شود

تنها به وصف آینه ها اکتفا نکن

 

امشب برای ماندنمان استخاره کن

اما به آیه های بدش اعتنا نکن....


برگزیده از وبلاگ : آشیانه ای برای عشق

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

!!

 

گاه ساکت باران به روی گونه ام دزدانه می لغزد

ولی یاران نمی دانند

که من دریایی از رودم
به ظاهر گرچه می خندم

ولی اندر سکوتی تلخ  می گریم...
 
 
 
 
نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:جمله کوتاه,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

 

آری آن روز چو می رفت کسی

داشتم آمدنش را باور

من نمی دانستم, معنی هرگز را

تو چرا بازنگشتی دیگر...
 
 
 
نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

عشق چيست؟

 

عشق چيست؟ مادر گفت عشق يعني فرزند. پدر گفت عشق يعني همسر.

دخترک گفت عشق يعني عروسک. معلم گفت عشق يعني بچه ها. خسرو گفت عشق يعني شيرين.

شيرين گفت عشق يعني خسرو .

اما فرهاد هيچ نگفت. فرهاد نگاهش را به آسمان برد؟ باچشماني باراني. ميخواست فرياد بزند

اما سکوت کرد!‌ميخواست شکايت کند اما نکرد. نفسش ديگر بالا نمي آمد؟ سرش را پايين آورد و رفت!

هر چند که باران نمي گذاشت جلوي پايش را ببيند! ولي او نايستاد. سکوت کرد و فقط رفت. چون

ميدانست او نبايد بماند. و عشق معنا شد

 

 



 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:عشق چيست؟,شیرین,فرهاد,خسرو,, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

ولادت حضرت معصومه

 

روز دختر مبــــــــــــــــــارک

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

داغ

 


تا کِی دلِ من چشـم به در داشتــه باشـد


ای کاش کســی از تو خبر داشــته باشـد


آن باد که آغشـته به بوی نفس توسـت


از کوچــه ما کاش گذر داشتــه باشد


هر هفتــه سر خــاک تو می آیم و امـا


این خاک اگر قــرص قمــر داشـته باشد


این کـیســت که خوابیــده به جـای تو در این خـاک


از تو خبــری چند مگر داشتــه باشــد


آن روز که می بســتی بار سفــرت را


گفتــی به پــدر ، هــر که هنــر داشــته باشد


بــاید بــرود، هـر چه شـود ، گو بشــو و باش


بگــذار که این جــاده خطــر داشـته باشـد


بایـد بپــرد هــر که در این پهــنه عقــاب است


حـتی نه اگــر بــال و نـه پر داشتــه باشــد


کــوه است دلِ مــرد ، ولــی کـــوه ، نـه هر کــوه


آن کــوه که آتــش به جگـــــر داشـته باشــد


عشــق است بــلای مــن و نه عاشـــق عشــقم


ایــن نیســت بلایی که ســـپــر داشــته باشــد


رفــتـی و مــن آن روز نبــودم دل مــن هـم


تا با تو ســرِ سیــرو سفـــر داشتـه باشــد


باید بــرود هر چــه شــود گـو بشــو و باش


بگــذار که این جــاده خطــر داشــته باشد


رفتــی و زنــت منتظــر نــو قدمــی بود

گفتـی به پدر، کاش پسر داشتـه باشـد


گفتی که پس از من ، چه پســر بود و چه دخــتر

باید کــه به خورشــید ، نظــر داشــته باشــد


اینــک پســری از تو یتیــم است در اینـــجا

در حســرتِ یک شــب که پــدر داشــته باشد


بـــرگــرد سفــر طـــول کشـــید ای نفسِ سبــز


تا کــی دلِ من چشــم به در داشــته باشــد......


 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

سارا

 

سارا انار دارد
صد بار خوانده بودیم: سارا انار دارد
از بازی زمانه، اما خبر ندارد
سارا نگاه خیسش بر آسمان نشسته
بر شیشه ها نوشته: سارا که پر ندارد !
... هر روز گفته با خود: معشوق من می آید
پشتش خمیده اما، سارا خبر ندارد
بر دفترش نوشتیم: عشق تو مُرده سارا
او گفت جمله ی تو، ربطی به دل ندارد !
" عشق مُرده " را او، " عشق مَرده " خوانده
آخر کلاس اول زیر و زبر ندارد
عشقش رمیده امروز ، باور نکرده سارا
عشق دلش کجا و مردی که دل ندارد

 

 

نویسنده: Shima ׀ تاریخ: برچسب:, ׀ موضوع: <-PostCategory-> ׀

درباره وبلاگ

دنیایم را میدهم برای لبخندت, هراسی نیست. شاد که باشی دوباره دنیا از ان من است...


لینک دوستان

لینکهای روزانه

جستجوی مطالب

طراح قالب

CopyRight| 2009 , fireflies.LoxBlog.Com , All Rights Reserved
Powered By LoxBlog.Com | Template By: NazTarin.COM